فروشگاه ایرانیکان
دعای پرفضیلت مشلول به همراه دو دعای مجرب
برترین های دنیای مجازی
علمی آموزشی تخصصی بهداشتی اطلاعات عمومی سرگرمی اس ام اس sms تغذیه دعا ذکر
دعای پرفضیلت مشلول به همراه دو دعای مجرب

دعاى ديگر از حضرت سيد الشهدا عليه السلام معروف به دعاى جوان گرفتاركيفر گناه

گروهى (از محدثان ) به سند، از سالار شهيدان عليه السلام نقل مى كنند كه فرمود: شبى بس تاريك و كم فروغ ، همراه پدرم امير المؤ منين عليه السلام در طواف بودم . مسجد خلوت شده بود و زائران خفته و چشم ها آرام . در اين ميان ، ناله كننده اى پناه آوردهو با دلى دردمند و ترحم انگيز و با صدايى غمگين چنين سرداده بود:


- اى آن كه خواهش گرفتار تاريكى ها را مى شنود! اى زداينده ى سختى و گرفتارى و بيمارى !
- ميهمانان تو گرد سرايت خفته اند و بيدار و (به درگاهت ) دعا مى كنند؛ اما ديدگان تو - اى به پا دارند (ى هستى )! - به خواب رفته است .
- به بخشندگى ات ، از گناهانم درگذر؛ اى آن كه آفريدگان در اين حرم به او روى آورده اند.
- اگر بخشايش تو را پر گناهى شايستگى ندارد، پس كيست كه با نعمت ها بر گناه كاران بخشش كند؟


حضرت حسين بن على عليهما السلام فرمود: (پدرم ) به من فرمود: ابا عبدالله ! شنيدى خواننده اى را كه به خاطر گناهانش پروردگار را مى خواند؟ پاسخ دادم : آرى ، شنيدم . فرمود: جست و جو كن ؛ شايد او را بيابى . در سياهى تاريكى در پى او شد و در ميان خفتگان ، به جست و جو پرداختم . ميان ركن و مقام ، شبحى ايستاده ديدم . دقت كردم ؛ همان مرد بود كه (به نماز) ايستاده بود.
گفتم : سلام بر تو، اى بنده ى پناه آورده ى عذر خواه معترف ! براى خدا، پسر عم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را پاسخ گو: نمازش را به شتاب به سلام رساند و بى آن كه سخت گويد، اشاره كرد كه : پيش رو تا من در پى ات بيايم .
او را نزد امير المؤ منين عليه السلام آوردم و عرضه داشتم : اين هموست . بدو نگريست . ديد جوانى است خوب رو و پاكيزه لباس . فرمود: از كجايى مرد؟ گفت : از قبيله اى عرب . فرمود: داستان چيست ؟ چرا چنين به ناله مى گريستى ؟ فرمود: چگونه است داستان كسى كه نافرمانى كرده و به تنگنا افتاده است و مصيبت ها او را فرا گرفته و غم ها وى را در خود داشته است و دعايش پذيرفته نمى شود؟! فرمود: چرا چنين شده است ؟
پاسخ داد: من با ديگر عرب ها سرگرم بازى و شادى بودم و هماره (حتى ) در رجب و شعبان ، به نافرمانى ؛ بى آن كه خداى مهربان را بر خوشى بينا ببينم .


پدرى داشتم دل سوز و مهربان . او لغزشگاه هاى زندگى را به من تذكر مى داد و كيفر آتش را بيم مى داد و مى گفت : تا كى روشنايى و تاريكى و شب ها و روزها و ماه ها و سال ها و فرشتگان از تو به ناله باشند؟! هرگاه خيلى پندم مى داد، بر او مى آشفتم و دورش مى ساختم و بر وى يورش مى بردم و او را مى زدم !
يك روز خواستم پولى را كه در خانه بود بردارم و به راه كارهايم مصرف كنم . مرا با ز داشت . به شدت او را زدم دستش را پيچاندم ! آن گاه پول را برداشتم و رفتم . دستش را بر زانو گرفت تا برخيزد؛ از شدت درد نتوانست . به زبان شعر چنين سرود:
- رابطه ى خويشاوندى (پدرى ) از من به منازل رسيده است درست آن گونه كه آب جوينده اى ، باران جويد.
- او را پروراندم ؛ چندان كه نيرومند و بلند اندام شد و به هنگام ايستادن هم دوش حيوان حيوان نر.
- چنان بود كه در كودكى اش - وقتى گرسنه مى شد - گزيده ترين پاكيزه ترين غذاها را برايش مى آوردم .
- وقتى به آغاز جواين رسيد و زبانش چونان نيزه ى ردينى  (تيز و بران ) گشت ،
- دارايى ام را از من ستاند و دست را پيچش داد! خدايى كه بر او چيره است دستش را بپيچاناد!


آن گاه سوگند ياد كرد كه به خانه ى خدا رود و مرا نفرين كند. چندين هفته روز گرفت و نماز گزارد و دعا كرد. سپس بر شترى چابك سوار شد و رو به راه نهاد. دشت ها و كوه ها را پيمود تا هنگام حج به مكه رسيد. از مركب خويش فرود آمد و به سوى خانه ى خدا ره سپار گرديد. سعى و طواف كرد و به پرده ى خانه آويخت و بسياز نياز كرد. آن گاه سرود:
- اى آن كه حاجيان از دور دست ترين جان ها و سوار كجاوه ها با تلاش به سوى او آمدند،
- من به سوى تو آمد؛ اى آن كه هر كه او را دعا گويان به يگانگى و بى نيازى بخواند، نوميد نمى شود.
- اين منازل (پسرم )، از نافرمانى (و ناخشنودى ) من باك ندارد. اى برترين توانا، داد مرا از فرزندم بستان .
- آن چنان (سخت بگير) كه نيمى از او را فلج سازى ؛ اى آن كه از پاكى و والايى ، او را پدرى و فرزندى نيست .
(جوان ) افزود: سوگند (جوان ) افزود: سوگند به آن كه آسمان را بلندى داد و آب (در چشمه ساران ) بر جهاند، هنوز دعايش به پايان نرسيده بود كه اين چنين شدم كه مى بينيد (و نيم راست بدن خود را نماياند كه فلج بود).
سه سال بود كه از او در خواست مى كردم كه در همان جايى كه نفرينم كرد دعايم كند؛ نمى پذيرفت . تا آن كه با امسال پذيرفت . بر ماده شتر ده ماهه بار دارى سوار شديم به اميد بهبود به سرعت و شتاب به راه افتاديم .
وقتى به اراك و گذرگاه هاى بيابان درختان مسواك  رسيديم ، شب هنگام ، پرنده اى به ناگاه به پرواز در آمد؛ شترى كه او بر آن بود رميد و او را به پايين دره پرتاب كرد. ميان دو سنگ  تكه تكه شد. همان جا او را در خاك كردم .
از اين بالاتر اين كه همه مرا به نفرين شده ى پدر مى شناسند!


امير المؤ منين عليه السلام بدو فرمود: فريادرست آمد. مى خواهى دعايى بياموزمت كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به من آموخت ؟ اسم اعظم خداى بزرگ در آن است ؛ همان كه هر دعا كننده اى را بدان پاسخ مى دهد و خواسته ى هر خواننده اى را با آن روا مى دارد و هم بدان غم و اندوه را مى زدايد و بيمارى را بهبود و مى دهد و شكستگى را التيام مى بخشد و تنگ دست را ثروتمند مى سازد و وام وام دار را مى پرداز و چشم زخم را بى زيان مى سازد و گناهان را مى آمرزد و زشتى ها را پنهان مى دارد و هر بيم زده از (هر) شيطان سركش و زور گوى حق ناپذيرى را ايمنى مى بخشد.
اگر بنده ى فرمان پذيرى اين دعا را به كوهى بخواند، آن را از جا حركت مى دهد و اگر بر مرده اى ، خداوند زنده اش مى سازد و اگر روى آب بخواند - به شرط آن كه خود بينى نكند - بر آب راه خواهد رفت .
اى مرد! خدا را در نظر بگير (و بدان ) كه دل من بر تو مهر آورده است .
خداوند درستى نيت را مى داند. نبايد آن را در راه گناه به كارگيرى و جز به دين دار مطمئن نياموزى . اگر با نيت خالص خواندى ، خداوند خواهد پذيرفت و پيامبر را در خواب خواهى ديد كه بهشت و پذيرفته شدن دعا را به تو مژده مى دهد.


حضرت سيد الشهدا عليه السلام فرمود: من از بهره ى اين دعا بيش از شادى آن مرد از بهبود و سرنوشتش خوش حال شدم ؛ زيرا آن را پيش تر، از حضرتش نشنيده بودم و نمى شناختم . آن گاه (پدرم فرمود:) كاغذ و دواتى بياور و آن چه را مى خوانم بنويس . من چنان كردم . دعا اين بود:
اللهم انى اسالك باسمك بسم الله الرحمان الرحيم ، يا ذالجلال و الاكرام ، يا حى يا قيوم يا حى لا اله الا انت ، يا من لا يعم ما هو و لا اين هو و لا حيث هو و لا كيف هو الا هو، يا ذالملك و الملكوت يا ذا العزه و الجبروت يا ملك يا قدوس يا سلام يا مومن يا مهيمن يا عزيز يا جبار يا متكبر يا خالق يا بارى .
يا مصور يا مفيد، يا مدبر يا شديد يا مبدى يا معيد يا مبيد، يا ودود يا محمود يا معبود، يا بعيد  يا قريب يا مجيب يا رقيب يا حسيب يا بديع يا رفيع يا منيع يا سميع يا عليم يا حكيم يا كريم يا حليم يا قديم يا على يا عظيم يا حنان يا منان يا ديان يا مستعان .
يا جليل يا جميل يا وكيل يا كفيل يا مقيل يا منيل يا نبيل يا دليل ، يا هادى يا بادى يا اول يا آخر يا ظاهر يا باطن (يا قائم يا دائم يا عالم )  يا حاكم ، يا قاضى يا عادل يا فاصل يا واصل يا طاهر يا مطهر يا قادر يا مقتدر يا كبير يا متكبر (يا واحد) .
يا احد يا صمد يا من لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد، و لم يكن له صاحبه و لا كان معه وزير و لا اتخذ معه مشيرا و لا احتاج الى ظهير و لا كان معه اله لا اله الا انت ، فتعاليت عما يقول الجاحدون علوا كبيرا، يا عالم يا شامخ يا باذخ يا فتاح ، (يا مرتاح )  يا مفرج ، يا ناصر يا منتصر يا مهلك يا منتقم ، يا باعث يا وارث ، يا اوصلوات (يا آخر)  يا طالب يا غالب .
يا من لا يفوته هارب يا تواب يا اواب يا وهاب يا مسبب الاسباب يا مفتح الابواب يا من حيث ما دعى اجاب ، يا طهور يا شكور يا عفو يا غفور يا نور النور يا مدبر الامور، يا لطيف يا خبير يا متجبر يا بصير يا ظهير يا كبير يا وتر يا فرد يا صمد يا سند، يا كافى ، يا محسن يا مجمل يا معافى يا منعم ، يا متفضل يا متكرم يا متفرد.


يا من علا فقهر يا من ملك فقدر يا من بطن فخبر يا من عبد فشكر يا من عصى فغفر و ستر، يا من لاتحويه الفكر و لايدركه بصر و لا يخفى عليه اثر، يا رازق البشر و يا مقدر كل قدر، يا على المكان ، يا شديد الاركان ، يا مبدل الزمان ، يا قابل القربان ، يا ذاالمن و الاحسان ، يا ذالعز و السلطان ، يا رحيم يا رحمان .
يا عظيم الشان ، يا من هو كل يوم فى شان ، يا من لا يشغله شان عن شان ، يا سامع الاصوات ، يا مجيب الدعوات ، يا منجح الطلبات ، يا قاضى الحاجات ، يا منزل البركات ، يا راحم العبرات ، يا مقيل العثرات ، يا كاشف الكربات ، يا ولى الحسنات يا رفيع الدرجات ، يا معطى المسالات ، يا محيى الاموات ، يا جامع الشتات ، يا مطلعا على النيات .
يا راد ما قد فات ، يا من لا تشتبه عليه الاصوات ، يا من لا تضجره المسالات و لا تغشاه الظلمات ، يا نور الارض و السماوات ، يا سابغ النعم ، يا دافع النقم ، يا بارى النسم ، يا جامع الامم ، يا شافى السقم ، يا خالق النور و الظلم ، يا ذا الجود و الكرم ، يا من لايطا عرشه قدم .
يا اجود الاجودين ، يا اكرم الاكرمين ، يا اسمع السامعين ، يا ابصر الناظرين ، يا جار المستجيرين ، يا امان الخائفين ، يا ظهر اللاجين ، يا ولى المومنين ، يا غياث المستغيثين ، يا غايه الطالبين ، يا صاحب كل غريب ، يا مونس كل وحيد، يا ملجا كل طريد، يا ماوى كل شريد، يا حافظ كل ضاله .
يا راحم الشيخ الكبير، يا رازق الطفل الصغير، يا جابر العظم الكسير، يا فاك كل اسير، يا مغنى البائس الفقير، يا عصمه الخائف المستجير، يا من له التدبير و التقدير، يا من العسير عليه (سهل )  يسير، يامن لايحتاج الى تفسير، يا من هو على كل شى ء قدير، يا من هو بكل شى ء خبير، يا من هو بكل شى ء بصير، يا من هو على كلى شى ء قدير.
يا مرسل الرياح ، يا فالق الاصباح ، يا باعث الارواح ، يا ذالجود و السماح يا من بيده كل مفتاح يا سامع كل صوت ، يا سباق كل فوت يا محيى كل نفس ‍ بعد الموت ، يا عدتى فى شدتى ، يا حافظى فى غربتى ، يا مونسى فى وحدتى ، يا وليى فى نعمتى ، يا كنفى حين تعيينى المذاهب و تسلمنى الاقارب و يخذلنى كل صاحب .
يا عماد من لا عماد له ، يا سند من لا سند له ، يا ذخر من لا ذخرله ، يا كهف من لا كهف له ، يا ركن ، من لا ركن له ، يا غياث من لا غياث له ، يا جار من لا جار له ، يا جارى اللصيق ، يا ركنى الوثيق ، يا الهى بالتحقيق ، يا رب البيت العتيق ، يا شفيق يا رفيق ، فكنى من حلق المضيق ، و اصرف عنى كل هم و غم و ضيق ، و اكفنى شر ما لا اطيق (و اعنى على ما اطيق ).
يا راد يوسف على يعقوب ، يا كاشف ضر ايوب ، يا غافر ذنبد داود، اى رافع عيسى بن مريم من ايدى اليهود، يا مجيب نداء يونس فى الظلمات ، يا مصطفى موسى بالكلمات ، يا من غفر لادم خطيئته و رفع ادريس برحمته ، يا من نجى نوحا من الغرق ، يا من اهلك عادا الاولى و ثمود فما ابقى و قوم نوحا من الغرق ، يا من اهلك عادا الاولى و ثمود فما ابقى و قوم نوح من قبل انهم كانوا هم اظلم و اطغى و الموتفكه اهوى ، يا من دمر على قوم لوط و دمدم على قوم شعيب .


يا من اتخذ ابراهيم خليلا، يا من اتخذ موسى كليما و اتخذ محمدا صلى الله عليهم اجمعين حبيبا، يا موتى لقمان الحكمه و الواهب لسليمان ملكا لاينبغى لا حد من بعده ، يا من نصر ذا القرنين على الملوك الجبابره ، يا من اعطى الخضر الحياه و رد ليوشع بن نون الشمس بعد عزوبها، يا من ربط على قلب ام موسى و احصن فرج مريم بنت عمران . يامن حصن يحيى زكريا من الذنب و سكن عن موسى الغضب ، يا من بشر زكريا بيحيى ، يا من فدا اسماعيل من الذبح ، يا من قبل قربان هابيل و جعل اللعنه ، على قابيل يا هازم لاحزاب ، صل على محمد و آل محمد و على جميع المرسلين و ملائكتك المقربين و اهل طاعتك اجمعين ، و اسالك بكل مساله سالك بها احد ممن رضيت عنه فحتمت له على الاجابه .
يا الله يا الله يا الله ، يا رحمان يا رحيم يا رحمان يا رحيم يا رحمان يا رحيم ، يا ذالجلال و الاكرام (يا ذاالجلال و الاكرام يا ذالجلال والاكرام )  به به به به به به به ، اسالك بكل اسم سميت به نفسك او انزلته فى شى ء من كتبك او استاثرت به فث علم الغيب عندك (و بمعاقد العز من عرشك و منتهى الرحمه من كتابك ) ، و بما لو ان ما فى الارض من شجره اقلام و البحر يمده من بعده سبعه ابحر ما نفدت كلمات الله ، ان الله عزيز حكيم .
و اسالك باسمائك الحسنى التى بينتها فى كتابك فقلت : و لله الاسماء الحسنى فاذعوه بها  و قلت : ادعونى استجب لكم ، و قل : و اذا سالك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوه الداع اذا دعان ، و قلت : يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله . و انا اسالك يا الهى و اطمع فى اجابتى يا مولاى كما وعدتنى و قد دعوتك كما امرتنى فافعل بى كذا و كذا.

آن گاه (به جاى كذا و كذا) خواسته ات را بر زبان مى آورى و هر چه دوست دارى از خداى متعال مى خواهى و جز با پاكيزگى ، آن را مخوان . سپس به جوان فرمود: شب كه شد، 10 بار آن را بخوان و فردا صبح خبر آن را بياور.


سيد الشهدا عليه السلام افزود: جوان نوشته را گرفت و رفت . فردا صبح ، چيزى نگذشته بود كه سالم و بهبود يافته ، همراه با دعا نزد ما آمد. مى گفت : اين - به خدا سوگند - اسم اعظم است . به پروردگار كعبه سوگند، دعايم پذيرفته شد.
امير المؤ منين عليه السلام فرمود: بگو چه شد؟ گفت : آن گاه كه چشم ها به خواب رفت و تاريكى شب افزوده شد، دعا را به دست گرفتم و دستانم را به آسمان برداشتم و خدا را چندين بار را بدان سوگند دادم . بار دوم بود كه پاسخ شنيدم : بس است ؛ خدا را به اسم اعظم حق خواندى . در اين هنگام ، به خواب رفتم . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم را در رويا ديدم . آن ح دست مبارك خود بر من كشيد و فرمود اسم اعظم خدا را نگاه دار كه در راه درست هستى . از خواب برخاستم . خوب شده بودم ؛ چنان كه مى بينيد. خدا پاداش خيرتان دهاد!


4 - دعايى ديگر از مولا حسين بن على عليه السلام  
اللهم انى اسالك توفيق اهل الهدى و اعمال اهل التقوى ، و مناصحه اهل التوبه و عزم اهل الصبر و حذر اهل الخشيه و طلب اهل العلم و رتبه اهل الورع ، و خوف  اهل الجزع ، حتى اخافك اللهم مخافه تحجزنى عن معاصيك و حتى اعمل بطاعتكك عملا استحق به كرامتك و حتى اناصحك فى التوبه خوفا لك و حتى اخلص لك فى النصيحه حبا لك ، و حتى اتوكل عليك فى الامور حسن ظن بك ، سبحان خالق النور، سبحان الله  العظيم و بحمده .
5 - دعاى ديگرى از سالار شهيدان عليه السلام در صبح و شام  
بسم الله الرحمان الرحيم ، بسم الله و بالله (و من الله )  و الى الله و فى سبيل الله و على مله رسول الله ، (و) ، توكلت على الله و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم .
اللهم انى اسلمت نفسى اليك و وجهت وجهى اليك و فوضت امرى اليك ، اياك اسال العافيه من كل سوء فى الدنيا و الاخره .
اللهم انك تكفينى من كل احد و لا يكفينى منك احد، فاكفنى من كل احد ما اخاف و احذر، و اجعل لى من امرى فرجا و مخرجا، انك  تعلم و لا اعلم و تقدر و لا اقدر و انت على كل شى ء قدير ، برحمتك يا ارحم الراحمين .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





یک شنبه 1 شهريور 1394برچسب:دعای,پر,فضیلت,مشلول,به,همراه, دو,دعای,مجرب , :: 7:52 :: نويسنده : دوستدار علم

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم از مطالب آن استفاده کرده و با دادن نظرات ارزشمندتون مشوق بنده باشید. وبلاگ با مطالب جدید روزانه به روز می شود.
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 410
بازدید دیروز : 476
بازدید هفته : 1215
بازدید ماه : 3715
بازدید کل : 166036
تعداد مطالب : 1381
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1